سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بچه های خدایی
قالب وبلاگ

امشب چرا تمامی نداره . . .

1372سال پیش همچین شبی. . .

کاش آن شب هم مثل امشب طولانی بود کاش تمام نمی شد . . .

کاش رقیه بی بابا نمی شد . . .

کاش عمو. . .

امشب لحظه ای چشمهامو بستم و رفتم به کربلای 1372 سال پیش.

با خودم تصور کردم که الان در خیمه ها چه میگذرد.

شب وداع خواهر. . .

چقدر سخت است عزیزترینت را در آغوش بگیری دست هایش را صورتش را سینه اش را نوازش کنی و بدانی برای آخرین بار است . . .

چقدر اشک هایت گریه می کنند. کودکی آرام خوابیده . . .

هنوز خیمه ها به پاست . . .

از خیمه ی آقا نور عبادت می آید وچه زیباست عاشقی با خدا. . .

امشب فقط امشب خیمه ها امید دارند هنوز محکم ایستاده اند. . .

راستی در دل تاریک شب چه کسی در بیابانها راه میرود . . .

چه میکند. . .

با دستهایش خارها را از زمین جدا میکند. سنگ های تیز را دور. . .

امشب اشک های دلتنگیه زینب را  برادری از گونه ها پاک میکند. . .

امشب برادری  برای خواهرش حرف میزند تا آرام شود. . .

من تصورم از حال رفت. . .

و خیالم پیرهنش را دریده . . .

دیگر نمیتوانم وای خدا

چقدر امشب سوز دارد انگار شب بیمار شده .

انگار همه سر در گریبان فرو برده اندو اشک میریزند. . .

امشب دلم هم گریه دارد گریه ای بی امان. . .

قرآن را باز کردم تا آرام بگیرم اما احساس کردم آیه ها هم میگریند. . .

امشب ثانیه ها هم نمیخواهند تکانی بخورند. . .

همه به خیمه ها نگاه میکنندمگر در خیمه ها چه خبر است؟

امشب خواب هم گریان است و به هر چشمی میرود اشک میشود. . .

شاید زمان هنوز امید دارد شاید نمی خواهد باور کند. . .

شاید هم هنوز همه دارند به صبح التماس میکنند. . .

امشبی را شه دین در حرمش مهمان است . . . مکن ای صبح طلوع . مکن ای صبح طلوع


[ سه شنبه 90/9/15 ] [ 5:9 صبح ] [ اسمان ] [ نظر ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

*
امکانات وب


بازدید امروز: 28
بازدید دیروز: 122
کل بازدیدها: 554419
*
آخرین مطالب
لینک های مفید
* *
لینک دوستان
لینک های مفید
*



*